در دنیای مدرن امروز، فناوری یادگیری ماشین قادر است تا حدی به ما کمک کند تا رؤیاهایمان را تجسم کنیم. اما اگر بخواهیم پا را فراتر بگذاریم و واقعاً رؤیاها و خوابهایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم، چه میشود؟
در حال حاضر، با تفسیر سیگنالهای مغزی میتوانیم تقریباً صحنههای خیالی یا افکار کلی را درک کنیم. با این حال، هنوز راهی برای انتقال مستقیم این اطلاعات به مغز فرد دیگری وجود ندارد. متأسفانه، این ایده برای بسیاری از افراد مناسب نیست؛ زیرا خیلیها احساس راحتی نمیکنند که دادهها به مغزشان در هنگام خواب مستقیماً وارد شود.
پرسش مطرح میشود: چگونه میتوان در هنگام خواب ارتباط برقرار کرد؟
گزینه نهایی فعلی ما از حواس استفاده کردن به مثابه ابزار ارتباطی است. مثلاً، کلماتی که در حالی که فردی خوابیده است، در گوش او زمزمه میشوند، میتوانند راهی برای انتقال اطلاعات بین دو فرد خوابیده باشند. اما در این مسیر، مشکل زمانی مواجه میشویم که یکی از افراد در حال خواب است؛
چگونه او میتواند صحبت کند یا به صداهایی که در حال خواب است گوش بدهد؟
پاسخ به این سؤال سختتر از هرچیزی است که تصور کنیم.
افرادی که در خواب صحبت میکنند (به اصطلاح somniloquists)، معمولاً به دلیل استرس ایجاد میشوند و صداهایی که تولید میکنند، کاملاً تحت کنترل آگاهانه نیست. علاوه بر این، شنیدن هیچ صداهایی در هنگام خواب برای بسیاری از افراد نیز کار آسانی نیست؛ زیرا معمولاً باعث برهم خوردن خواب و ایجاد استرس در خواب میشود.
با این حال، یک استثنا در خوابها وجود دارد: رویای شفاف یا آگاهانه (Lucid Dreaming). در این حالت نادر، فردی که خوابیده است، متوجه میشود که خواب میبیند و در عین حال در خواب باقی میماند. با کمی تمرین و به کارگیری تکنیکهای مختلف، هر فردی میتواند این وضعیت را تجربه کند. این همان حالتی است که میتواند دو فرد خوابیده بتوانند واقعاً با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
شرکتی به نام REMSpace نه تنها ادعا میکند که این امر ممکن است، بلکه اعلام کرده که موفق به انجام آن شده است. در آزمایشی که توسط تیمی از این شرکت انجام شد، یک فرد خوابیده با استفاده از محرکهای بیرونی به حالت رویای شفاف وادار شد. سپس اعضای تیم از طریق هدفون، یک کلمه را به او منتقل کردند. فرد خوابیده آن کلمه را همانطور که در خواب بود تکرار کرد و پاسخ او روی کامپیوتر ذخیره شد. هشت دقیقه بعد، همان پیام برای فرد دومی که در خواب بود، پخش شد و او پس از بیداری، کلمه را تأیید کرد.
البته، این تکنیک هنوز استفاده عملی چندانی ندارد، اما قطعاً نوعی ارتباط در خواب محسوب میشود.
همچنین، نوع دیگری از اشتراک فکری که میتواند بسیار مفیدتر باشد، وجود دارد.
پژوهشها نشان میدهد که افرادی که با هم کار میکنند، موجهای مغزیشان با یکدیگر همگام میشود. این پدیده مانند حالتی است که نوازندگان هنگام هماهنگی کامل با هم تجربه میکنند یا وقتی اعضای یک گروه اجتماعی احساس پیوند عمیقی با یکدیگر دارند. این پدیده که به "همگامسازی عصبی بین مغزی" (Inter-brain Neural Synchronisation) نامیده میشود، با استفاده از دستگاههایی مانند هایپراسکن و EEG شناسایی شده است.
این موجهای مغزی شامل:
* امواج بتا (که معمولاً در حال فعالیت و هوشیاری رخ میدهند)
* امواج آلفا (که در زمان آرامش معمولی ارسال میشوند)
* امواج تتا (که در زمان آرامش عمیق ارسال میشوند)
همگام شدن این موجها، بهویژه همگام شدن امواج بتا، میتواند منجر به:
* بهترین همکاری با هم
* نشان دادن همدلی بیشتر
* کاهش حساسیت به درد
شود.
بنابراین، تیمهایی که در سطح عصبی هماهنگترند، عملکرد بهتری خواهند داشت.
خبر خوب این است که برای ایجاد این همگامسازی نیازی به دستگاههای پیچیده مغزی یا هوش مصنوعی نیست. کافی است تجربیات مشترکی با دیگران داشته باشید. مثالهایی از این تجربیات شامل گوش دادن به موسیقی، رقصیدن یا اجرای فعالیتهای گروهی، حل مسائل به صورت تیمی، یا حتی گفتوگو با یکدیگر است. به طبع، ما این نوع اشتراک ذهنی را بهطور طبیعی و رایگان تجربه میکنیم و میتوانیم از فواید آن برای بهبود ارتباط و همکاری استفاده کنیم.
منبع: sciencefocus