شاید باور کنید جهان را دقیقاً آنگونه که هست میبینید، اما علوم اعصاب
ثابت میکند ادراک ما بیش از آنکه بازتاب عینی واقعیت باشد، محصول
پیشبینیهای مغز است. از توهمات بصری تا شنیدن صداهای ناموجود، مغز گاه
مرز میان خیال و حقیقت را میشکند. اما این سوال کلیدی مطرح است: مغز چگونه
تشخیص میدهد کدام بخش از تجربهها واقعی و کدام ساختهی خودش است؟
توهم؛ میهمان ناخوانده ذهن سالم
برخلاف تصور عموم، تجربهی توهمات حسی محدود به افراد مبتلا به اختلالات روانی نیست. فرانسیس گالتون، روانشناس نامدار، معتقد بود ۸۰% افراد سالم
گاه تصاویری میبینند یا صداهایی میشنوند که منشأ خارجی ندارند. مثال
بارز آن، احساس حضور عزیزان ازدسترفته یا دیدن مناظر پیچیده در مبتلایان
به «سندرم شارل بونه» پس از کاهش بینایی است. حتی قطع عضو ممکن است به
«احساس خیالی» ادامهی وجود آن عضو بینجامد؛ پدیدهای که نخستین بار در
مجروحان جنگ داخلی آمریکا ثبت شد.
مکانیسم مغز: از رویاپردازی تا واقعیتسنجی
مطالعات
fMRI نشان میدهند هنگام تصور یک سیب، مناطق بینایی مغز همانند دیدن واقعی
آن فعال میشوند. این همپوشانی عصبی توضیح میدهد چرا گاه تفکیک خیال از
واقعیت ناممکن میشود. آنیل ست، عصبشناس، توضیح میدهد: «ادراک مانند
توهمی کنترلشده است که با دادههای حسی هماهنگ شده است.»
قشر پیشپیشانی؛ داور نهایی واقعیت
مغز برای تشخیص واقعیت از خیال، از سیستمی شبیه شبکههای رقابتی تولیدی (GANs) در هوش مصنوعی استفاده میکند. در این مدل:
بخشی از مغز (شبکهی پیشفرض) تصاویر ذهنی میسازد.
بخش دیگر (قشر پیشپیشانی، بهویژه ناحیه ۱۰) مانند یک داور، همخوانی این تصاویر با دادههای حسی را بررسی میکند.
در اختلالاتی مانند روانپریشی، کاهش حجم قشر پیشپیشانی باعث میشود توهمات بهعنوان واقعیت پذیرفته شوند.
تخیل: موتور محرک اکتشافات علمی
اگرچه تفکیک واقعیت از خیال برای بقا ضروری است، اما تخیل پایهی اصلی نوآوری است:
فریدریش ککوله ساختار بنزن را در رویای ماری حلقهوار کشف کرد.
دیمیتری مندلیف جدول تناوبی را در خواب تدوین نمود.
آلبرت اینشتین نسبیت را با تصور سفر بر پرتو نور بنا نهاد.
خط پایانی
مغز
ما همزمان سه نقش کلیدی دارد: دریافتکنندهی دادههای حسی، سازندهی
توهمات کنترلشده و آفرینندهی ایدههای نو. درک این مکانیسم نه تنها راز
توهمات روزمره را فاش میکند، بلکه اهمیت تخیل در پیشبرد مرزهای دانش را
برجسته میسازد